متن آهنگ محسن چاوشی امیر بی گزند,متن آهنگ محسن چاوشی دل من,متن آهنگ محسن چاوشی چنگیز,متن آهنگ محسن چاوشی این کیست این,متن آهنگ محسن چاوشی جنگ زاده,متن آهنگ محسن چاوشی شیدایی,متن آهنگ محسن چاوشی شاه مقصود,متن آهنگ محسن چاوشی پریشان,متن آهنگ محسن چاوشی شرمساری,متن آهنگ محسن چاوشی اخرین اتوبوس,متن آهنگ محسن چاوشی تریاق,متن آهنگ محسن چاوشی متصل
متن تمامی آهنک های آلبوم امیر بی گزند محسن چاووشی
آهنک های آلبوم امیر بی گزند محسن چاووشی
آلبوم امیر بی گزند محسن چاووشی
متن تمامی آهنک های آلبوم امیر بی گزند محسن چاووشی ادامه مطلب
محسن چاوشی در روز انتشار آلبومش، درباره جدیدترین اثر خود «امیر بیگزند» و جهان بینی این روزهایش در گفتگو با خبرنگار سایت «موسیقی ما»، گفت: «امیر بیگزند» در واقع برآمده از خَلَجانهای روحی آدمهاست. آدمی که میتواند من باشد یا هر کس دیگری. حالی که هر لحظه به شکلی به آدم عارض میشود. از سرخوشی تا اندوه، از قبض تا بسط. به سامان رسیدن این حالها در قالب یک آلبوم واقعا کار دشواری بود که بی همکاری و همفکری به ثمر نمیرسید.»
چاوشی در ادامه افزود: «من هم به نوبه خودم سعی کردم هر چه در توان دارم و تا این لحظه یاد گرفتهام را به حال و هوا و البته منطق این البوم اضافه کنم. هر اثر هنری از یک لحظه حال و ذوق به وجود میآید اما این حال و ذوق صرفا کافى نیست. سعی کردم به اندازه خودم چیزی که خواندم و در طول این دوسال با آن زندگی کردم را بفهمم و امیدوارم توانسته باشم این موضوع را در «امیر بیگزند» با دیگرانی که میشنوند شریک شوم. امیدوارم مورد رضایت صاحب این حال و البته گوش و هوش مردم هم قرار بگیرد.»
سیدهادی حسینی (تهیه کننده آلبوم) نیز صبح امروز در گفتگو با سایت «موسیقی ما» درباره تاخیر چند باره درانتشار آلبوم توضیح داد: « از همه دوستداران محسن چاوشی واقعا بابت تاخیر عذرخواهی میکنم. من در مصاحبه قبلی هم عرض کرده بودم که نهایت سعی ما برای انتشار آلبوم برای تاریخ دهم خرداد است ولی متاسفانه برخی مشکلات باعث شد دراین تاریخ آلبوم آماده تکثیر نشود و امروز – 17 خرداد – آلبوم به صورت گسترده به بازار موسیقی کشور بیاید.»
او درباره نوع آشنایی و آغاز همکاری اش با این خواننده نیز گفت: «از خیلی قبلتر من یکی از طرفداران صدا و آثار محسن چاوشی بودن و از زمانی که قطعه «پاروی بیقایق» را در آلبوم قبلی محسن چاوشی شنیدم، برخی گلایههای این اثر به شدت من را تحت تاثیر قرار داد و همان جا تصمیم گرفتم که با ایشان ارتباط برقرار کنم. از طریق دوست خوبم حمید رضا عارف که دیگرتهیه کننده آلبوم «امیر بی گزند» هستند، به واسطه دوستی مشترکی که بین ما و حمید فرخ نژاد با محسن چاوشی بود، جلساتی برقرار شد و بعد از جلسه دوم، قرارداد آلبوم ثبت شد. همه مراحل تولید آلبوم را خود محسن چاوشی پیش برده و من نقشی در مراحل فنی و هنری آلبوم نداشتم ولی قطعا در صورت همکاریهای بعدی سعیام بر این است که حتما کارهای بزرگی را با این خواننده محبوب و مردمی تجربه کنم. »
حسینی درباره آغاز کمپین «موسیقی_ را_دانلود_نکنیم» همزمان با انتشار آلبوم «امیر بیگزند» نیز گفت: «دو سال برای تولید این آلبوم زمان صرف شده و چون خودم احساس کردم و از نزدیک شاهد بودم، برای هر قطعه این آلبوم محسن چاوشی به اندازه یک آلبوم کامل وقت و ارژی صرف کرد. پس ناجوانمردانه است که با دانلود غیرقانونی، حقوق هنرمند و آثارش زیر پا گذاشته شود. از تمام علاقمندان به هنر و موسیقی می خواهم که با تهیه نسخه اورجینال، از هنرمند مورد علاقه خود و تیم تهیه کنندگان آلبوم، حمایت کنند و واقعا من هم موافق کمپین «موسیقی_ را_دانلود_نکنیم» هستم و نه برای این آلبوم، بلکه برای همه آثار موسیقی که هنرم
chavoshi1:
پریـشان
آن دوست که من دارم آن یار که من دانم
شیرین دهنی دارد دور از لب و دندانم
بخت این نکند با من کان شاخ صنوبر را
بنشینم و بنشانم گل بر سرش افشانم
ای روی دلارایت مجموعه زیبایی
مجموع چه غم دارد از من که پریشانم
دریاب که نقشی ماند از طرح وجود من
چون یاد تو میآرم خود هیچ نمیمانم
ای خوبتر از لیلی بیم است که چون مجنون
عشق تو بگرداند در کوه و بیابانم
یک پشت زمین دشمن گر روی به من آرند
از روی تو بیزارم گر روی بگردانم
سعدی
ترانه امیر بی گزند
عجب سروی، عجب ماهی، عجب یاقوت و مرجانی
عجب جسمی، عجب عقلی، عجب عشقی، عجب جانی
عجب لطف بهاری تو، عجب میر شکاری تو
دران غمزه چه داری تو؟ به زیر لب چه میخوانی؟
عجب حلوای قندی تو، امیر بیگزندی تو
عجب ماه بلندی تو، که گردون را بگردانی
تویی کامل منم ناقص، تویی خالص منم مخلص
تویی سور و منم راقص، من اسفل تو معلایی
عجب حلوای قندی تو، امیر بیگزندی تو
عجب ماه بلندی تو، که گردون را بگردانی
به هر چیزی که آسیبی کنی، آن چیز جان گیرد
چنان گردد که از عشقش بخیزد صد پریشانی
مروح کن دل و جان را، دل تنگ پریشان را
گلستان ساز زندان را، برین ارواح زندانی
عجب حلوای قندی تو، امیر بیگزندی تو
عجب ماه بلندی تو، که گردون را بگردانی
#مولانا
ترانه چنگیز
چه کردی با خودت چاوش خون خاک بی زائر
چه کردی با خودت بغض خیابونای بی عابر
موذن زاده داره رو مزارت نوحه میخونه
چه کردی با خودت آوازه خون شهر بی شاعر
چه دردی میکشه عاشق فقط پاییز میدونه
خراسون از چه میناله فقط چنگیز میدونه
عذاب هرزه رویی رو گل جالیز میدونه
موذن زاده داره رو مزارت نوحه میخونه
منو بعد تو بادای پریشون خون بغل کردن
گل طوفان شدم موج منو اوج غزل کردن
وجودم آش و لاشه انفجارای دمادم شد
پس از تو روی من بمبای خنثی هم عمل کردن
نگاه کن من همون کوهم که روزی پرپرم کردی
دل آتش زبونم کو چرا خاکسترم کردی
نگاه کن این همون کوهه که آخر پرپرش کردی
چرا خاکسترش کردی چرا خاکسترش کردی
گمونم واژه ها مغز منو میدون مین کردن
نگو تو جمجمم افراد استالین کمین کردن
حلالم کن تو ای پای جنون سر به دار من
که دیدار تو ممکن نیست حتی بر مزار من
علی اکبر یاغی تبار
متن ترانه دل من
قصد جفاها نکنی ور بکنی با دل من
وا دل من وا دل من وا دل من وا دل من
قصد کنی بر تن من شاد شود دشمن من
وانگه از این خسته شود یا دل تو یا دل من
واله و شیدا دل من بیسر و بیپا دل من
وقت سحرها دل من رفته به هر جا دل من
مرده و زنده دل من گریه و خنده دل من
خواجه و بنده دل من از تو چو دریا دل من
بیخود و مجنون دل من خانه پرخون دل من
ساکن و گردان دل من فوق ثریا دل من
سوخته و لاغر تو در طلب گوهر تو
آمده و خیمه زده بر لب دریا دل من
ای شده از جفای تو جانب چرخ دود من
جور مکن که بشنود شاد شود حسود من
بیش مکن تو دود را شاد مکن حسود را
وه که چه شاد می شود از تلف وجود من
تلخ مکن امید من ای شکر سپید من
تا ندرم ز دست تو پیرهن کبود من
دلبر و یار من تویی رونق کار من تویی
باغ و بهار من تویی بهر تو بود بود من
بیخود و مجنون دل من خانه پرخون دل من
ساکن و گردون دل من فوق ثریا دل من
سوخته و لاغر تو در طلب گوهر تو
آمده و خیمه زده بر لب دریا دل من
#مولانا
ترانه جنگ زده
دلت تهرون چشات شیراز لبت ساوه هوات بندر
لبم هر شب تنم تبریز سرم ساری چشام قمصر
دلم دل تنگه تنگستان رو دوشم درد خوزستان
غرورم ایل قشقایی تو رگ هام خون کردستان
تو خونم جنگ تحمیلی تو خونت ملک اجدادی
خرابم مثل خرمشهر ولی تو خرم آبادی
تمام کودکی هامو بهم دنیا بدهکاره
تو با لالایی خوابت برد منم با موج خمپاره
دیگه خسته ام از این شهرو از این دنیای وا مونده
می خوام برگردم اونجایی که انگشتام جا مونده
دلم بعد از تو با هر چی که ترکش داشت جنگیده
دیگه بعد از تو به هر کی که درکش کرد خندیده
رو دستم داغ سوسنگرد تو قلبم عشق خونین شهر
خیالم رکس آبادان اسیرم باز توی این شهر
موهات قشلاق دستامه برام بن بسته هر کوچه
مث تالار آیینه به هر سمتی برم کوچه
دیگه خسته ام از این شهرو از این دنیای وا مونده
می خوام برگردم اونجایی که انگشتام جا مونده
دلم بعد از تو با هر چی که ترکش داشت جنگیده
دیگه بعد از تو به هر کی که درکش کرد #هه خندیده
#پدرام_پاریزی
تریـــاق
ای مردمان ای مردمان از من نیاید مردمی
دیوانه ام اندیشد آن کاندر دل اندیشیده ام
امروز عقل من ز من، یکبارگی بیزار شد
خواهد که ترساند مرا پنداشت من نادیده ام
در دیده ی من برآ وز چشم من بنگر مرا
زیرا برون از دیده ها منزلگهی بگزیده ام
من از برای مصلحت در حبس دنیا مانده ام
حبس از کجا من از کجا مال که را دزدیده ام
تو مست مست سر خوشی من مست بی سر سرخوشم
تو عاشق خندان لبی من بی دهان خندیده ام
چندان که خواهی در نگر بر من که نشناسی مرا
زیرا از ان کم دیده ای من صد صفت گردیده ام
در زخم او زاری مکن دعوی بیماری نکن
صد جان شیرین داده ام تا این بلا بخریده ام
پیش طبیبش سر بنه یعنی منو تریاق ده
زیرا در این دام نظر من زهرها نوشیده ام
من از برای مصلحت در حبس دنیا مانده ام
حبس از کجا من از کجا مال که را دزدیده ام
تو مست مست سر خوشی من مست بی سر سرخوشم
تو عاشق خندان لبی من بی دهان خندیده ام
#مولانا
ترانه این کیست این؟
این کیست این این کیست این
این یوسف ثانی است این
امروز مستیم ای پدر
توبه شکستیم ای پدر
از قحط رستیم ای پدر
امسال ارزانیست این
مست و پریشان توام
موقوف فرمان توام
اسحاق قربان توام
این عید قربانیست این
کیست کیست جان من
این کیست کیست جان من
من کیسه ها می دوختم
در حرص زر می سوختم
ترک گدایی رویی کنم
چون گنج دیدم در کمین
بسم الله ای روح البقا
بسم الله ای شیرین لقا
بسم الله ای شمس الضحا
بسم الله ای عین الیقین
کیست کیست جان من
این کیست کیست جان من
هفت آسمان را بر درم
از هفت دریا بگذرم
چون دلبرانه بنگری
در جان سرگردان من
بی پا و سر کردی مرا
بی خواب و خور کردی مرا
سر مست و خندان از درآ
ای یوسف کنعان من
کیست کیست جان من
این کیست کیست جان من
از لطف تو چون جان شدم
وز خویشتن پنهان شدم
ای هست تو پنهان شده
در هستی پنهان من
یک لحظه داغم می کشی
یک دم به باغم می کشی
پیش چراغم می کشی
تا وا شود چشمان من
کیست کیست جان من
این کیست کیست جان من
#مولانا
ترانه متصل
جان من است او هی مزنیدش
حال من است او هی مبریدش
آب من است او نان من است او
مثل ندارد باغ امیدش
باغ و جنانش آب روانش
سرخی سیبش سبزی بیدش
متصل است او معتدل است او
شمع دل است او پیش کشیدش
جان من است او هی مزنیدش
آن من است او هی مبریدش
آب من است او نان من است او
مثل ندارد باغ امیدش
باغ و جنانش آب روانش
سرخی سیبش سبزی بیدش
متصل است او معتدل است او
شمع دل است او پیش کشیدش
هر که ز غوغا وز سر سودا
سرکشد اینجا سر ببریدش
عام بیاید خاص کنیدش
خام بیاید هم بپزیدش
باغ و جنانش آب روانش
سرخی سیبش سبزی بیدش
متصل است او معتدل است او
شمع دل است او پیش کشیدش
جان من است او هی مزنیدش
آن من است او هی مبریدش
آب من است او نان من است او
مثل ندارد باغ امیدش
باغ و جنانش آب روانش
سرخی سیبش سبزی بیدش
متصل است او معتدل است او
شمع دل است او پیش کشیدش
#مولانا
شرمساری
جز شرمساری از خودت چیزی نداری
ای نا امیدی نا امیدی نا امیدی
از هیچکس حتی خودت خیری ندیدی
ای تنگ دستی تنگ دستی تنگ دستی
چشماتو رو هر چی دلت می خواست بستی
هی آستین بردی به چشمای نجیبت
دستات خجالت می کشیدن توی جیبت
چون زیر بار دوستی جون کنده بودی
از مهره های گردنت شرمنده بودی
هر چی بهت تقدیم شد دوزو کلک بود
قلبت شکست از بس که دستت بی نمک بود
هی صبر کردی صبر اما بی علاجه
از صبر کردن روحت انقدر هاج و واجه
بارون حریف شر شره چشم ترت نیست
سقفی که باید باشه بالای سرت نیست
با اینو اون نجنگ فرار کن فرار
از مردم دو رنگ فرار کن فرار
هی لقمه توی خون زدی تا زنده موندی
عمری دم از بارون زدی تا زنده موندی
هی سیب نارس چیدی از باغ بهشتت
دیدی که راضی نیستی از سرنوشتت
چون زیر بار دوستی جون کنده بودی
از مهره های گردنت شرمنده بودی
هر چی بهت تقدیم شد دوزو کلک بود
قلبت شکست از بس که دستت بی نمک بود
با اینو اون نجنگ فرار کن فرار
از مردم دو رنگ فرار کن فرار
#حسین_صفا
شاه مقصود
این جنگ چوب خورده تو نعره های خفیفش
شیر لگد خورده داره
دریاست دریای تابوت رو شونه های نحیفش مرغابی مرده داره
طفلک همش لنگ نونه این سفره هرچی که
داشته برداشته و بذر کرده
از تشنگی نصفه جونه این مشق دستاشو
عمری نذر ابوالفضل کرده
این صورت استخونی از فقر سیلی که
می خورد دردو فراموش می کرد
البته یادم نمیره وقتی جوون بود با فوت
خورشید و خاموش می کرد
روحی که رو موج اف ام می نشست کنج اتاقو سرگرم بخت خودش بود
لبخند میزد به آفت سیبی که نعشش همیشه زیر درخت خودش بود
ای چرک رو اسکناسا رابعه ناشناسا
پیکان دلتنگ بابا
بار تلنبار مونده از شهر و از یار مونده
قربانی جنگ بابا
بی جامه بی ادامه چشم انتظار یه نامه
از پی و سجاده بابا
ای سرفه های پر از دود ویرونه ای
شاه مقصود از سکه افتاد بابا
می گفت جاعل که بودم عمر عزیزم
هدر شد توی صف سینماها
می گفت امروز دیگه نقش مهمی ندارم
توی تئاتر شماها
می گفت ده سال هر روز راه دوا خونه ها
رو ترک موتور گریه کرده
از اون سر چاله میدون تا این سر توپخونه
با توپ پر گریه کرده
می گفت ما مرغ شامیم حالا یا بزم عروسی
یا مجلس سوگواری
می گفت فرقی نداریم فرق ما دوتا شبیهه
اسب کالسکه ست و گاری
می رفت و می گفت پشت لبخند
سه در چهارم قسط عقب مونده دارم
می گفت از من گذشته می رفت و می گفت
امشب مهمون نا خونده دارم
ای چرک رو اسکناسا رابعه ناشناسا
پیکان دلتنگ بابا
بار تلنبار مونده از شهر و از یار مونده
قربانی جنگ بابا
#حسین_صفا
آخرین اتوبوس
اوج گرفتی و من قفس شدم از تو
حسرت آزادی وبال بالم شد
یه روز دیدن تو تازه شدم از نو
یه روز از تو گذشت هزار ساله ام شد
سکوت تو مثل یه راز سر بسته
بین تولد و مرگ شناورم می کرد
نفس کشیدن تو قوطی در بسته
از اینکه پروانه ام مکدرم می کرد
دست که می بردی به کوله بار سفر
دخیل می بستم به دستگیره در
دخیل می بستم به جاده های عبوس
دخیل می بستم به آخرین اتوبوس
اونقدا ام میگن دلت بزرگ نبود
دلت یه زندونه یه چاردیواری
تصورم از تو دود هوا شد رفت
تا هی سقوط کنم به زیر سیگاری
صعود می کردم به قله چشمات
سقوط می کردم مهم نبود برام
دلم می خواست که تورو حبس کنم تو صدام
هیشکی به غیر از تو مهم نبود برام
چشم که مینداختی به آینه و چمدون
پناه می بردم به کوچه و بارون
چشم که می بستی به بی پناهی من
پناه می بردم به نا امید شدن
دست که می بردی به کوله بار سفر
دخیل می بستم به دستگیره در
دخیل می بستم به جاده های عبوس
دخیل می بستم به آخرین اتوبوس
#حسین_صفا
شیدایی
بیا بیا که شدم در غم تو سودایی
درآ درآ که به جان آمدم ز تنهایی
عجب عجب که برون آمدی به پرسش من
ببین بیین چه بی طاقتم ز شیدایی
بده بده که چه آورده ای به تحفه مرا
بنه بنه بنشین تا دمی بر آسایی
بیا بیا که شدم در غم تو سودایی
درآ درآ که به جان آمدم ز تنهایی
عجب عجب که برون آمدی به پرسش من
ببین بیین چه بی طاقتم ز شیدایی
مرو مرو چه سبب زود زود می بروی
بگو بگو که چرا دیر دیر می ایی
نفس نفس زده ام ناله ها ز فرقت تو
زمان زمان شده ام بی رخ تو سودایی
مرو مرو چه سبب زود زود می بروی
بگو بگو که چرا دیر دیر میایی
نفس نفس زده ام ناله ها ز فرقت تو
زمان زمان شده ام بی رخ تو سودایی
بیا بیا که شدم در غم تو سودایی
درآ درآ که به جان آمدم ز تنهایی
عجب عجب که برون آمدی به پرسش من
ببین بیین چه بی طاقتم ز شیدایی
بده بده که چه آورده ای به تحفه مرا
بنه بنه بنشین تا دمی بر آسایی
مجو مجو پس از این سیل ها راه جفا
مکن مکن که کشدکار ما به رسوایی
برو برو که چه کج میروی به شیوه گری
بیا بیا که چه خوش می چمی به رعنایی
مرو مرو چه سبب زود زود می بروی
بگو بگو که چرا دیر دیر می ایی
نفس نفس زده ام ناله ها ز فرقت تو
زمان زمان شده ام بی رخ تو سودایی
متن تمامی آهنک های آلبوم امیر بی گزند محسن چاووشی
متن آهنگ محسن چاوشی امیر بی گزند,متن آهنگ محسن چاوشی دل من,متن آهنگ محسن چاوشی چنگیز,متن آهنگ محسن چاوشی این کیست این,متن آهنگ محسن چاوشی جنگ زاده,متن آهنگ محسن چاوشی شیدایی,متن آهنگ محسن چاوشی شاه مقصود,متن آهنگ محسن چاوشی پریشان,متن آهنگ محسن چاوشی شرمساری,متن آهنگ محسن چاوشی اخرین اتوبوس,متن آهنگ محسن چاوشی طریاق,متن آهنگ محسن چاوشی متصل
وبلاگت حرف نداره مطالبش بیسته
موفق باشی